ترمهترمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

ترمه دخملی آسمانی

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود  خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود  ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود  شهادت حضرت زهرا (س) بر همه ی شیعیان جهان تسلیت باد    ...
24 فروردين 1392

روز دندانپزشک

  خاله لیلی عزیزم و عمه الهام مهربونم  روز دندانپزشک رو بهتون تبریک میگم با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما عزیزانم                                                         ترمه جون ...
23 فروردين 1392

الو الو من جوجو ام

جوجوی نازم یادم رفته بود که این خاطره رو برات بنویسم : روز یازدهم عید حدودا"ساعت 1-1:15 ظهر بود که مامان جونی به گوشی من زنگ زدن: من : الو سلام مامان جون: سلام . خوبی ؟ من : ممنون شما خوبی ؟ پدر جون چطورن ؟ مامان جون :خدارو شکر خوبه . مامان جون : چه خبر ؟ من :  سلامتی . مامان جون : تلفن ما مثل اینکه خراب شده صدای اون ور خط رو میشنویم ولی صدای ما نمیره  و دوباره مامان جون : خوب چیکار داشتی من : من !!! شما زنگ زدی مامان جون : من !!! شما چند دقیقه پیش زنگ زدی هرچی ما الو الو گفتیم صدامون نیامد من : نه بابا من الان نیم ساعته تو آشپز خونه ام من زنگ نزدم مامان جون : چرا ب...
22 فروردين 1392

یه مروارید دیگه

عشقکم 23 روز قبل یعنی 22 اسفند همون روزی بود که برای اولین بار  روی لثه فک بالات یه برآمدگی سفید دیدم که دندونت بود  چون در گیر خونه تکونی بودم قرار شد جشن دندونی بعد از تعطیلات عید باشه  ( همون روزا مامان جونی آش دندونی برات پختن )  از اون روز تا حالا این برآمدگی فقط یکم بزرگتر شده ولی هنوز دندونی نمایان نشده تا اینکه سه روز قبل یعنی دقیقا"در هشت ماه و 12 روزگیت وقتی می خواستم بهت غذا بدم دیدم یه مروارید کوشولو روی فک پایینت دراومده  هنوز خیلی مشخص نیست ‚ ولی موقع آب خوردن لیوان که به دندونت میخوره صدا میده مبارکت باشه عزیزم  ایشالا اون دندون بالایی هم زودتر دربیاد &...
20 فروردين 1392

8 ماهگیت مبارک نفسم

عزیزم هشت ماهگیت مبارک  دختر دلبندم ببخشید که با چند روز تاخیر دارم مینویسم چون این ایام دیدوبازدید عید بود فرصت نداشتم  عشقم 8 ماه از زیباترین روز دنیا میگذره و هر روز چیزای جدید رو با تو تجربه میکنم چه روزای قشنگ و شادی رو داریم با هم میگذرونیم  از خدا هزاران بار ممنون و سپاسگذارم که من و بابا رو لایق و شایسته  مادر و پدر بودن دونست و تو فرشته ی نازنین رو به ما داد    کارایی که تو هشتمین ماه زندگیت انجام میدی: سینه خیز میری ولی کم و هنوز بقول بعضی مامانا خوش بحالمه که وسایل خونه  از دستت در امان هستن چند روزی هست که خودتو به حالت چهار دست و پا درمیاری ولی ح...
11 فروردين 1392
1